بازی heavy rain
Heavy Rain یک بازی با سبک خاص و داستان خاص است که در بسیاری از سایت ها و مجلات معتبر، از سبک آن با عنوان Dark Thriller یاد می شود. این سبک نوعی سبک ترسناک با ریشه های خشونت زیاد و محیط های بسته و تیره است که می توان گفت تا به امروز، هیچ یک از بازی های این سبک موفق نبوده اند. Heavy Rain را می توان موفق ترین اثر در این سبک دانست و مشخصه ی دیگری که این بازی را به یک بازی خیلی خیلی ویژه تبدیل می کند، داستان آن است که در ادامه چگونگی آن را خواهید خواند. البته در هر بازی گرافیک و صداگذاری نیز بسیار مهم هستند که باز هم این بازی از هر دونظر یک بازی عالی محسوب می شود.
در مورد سبک بازی می توان به بازی هایی مانند Alan Wake یا Fahrenheit اشاره کرد. نوعی سبک که طرفداران خاص خود را دارد و می تواند یک اثر سینمایی خوب را رقم بزند. آقای David Cage، رئیس شرکت سازنده در این باره اعلام می کند که سبک بازی به نحوی است که شما را وادار می کند به بازی تشنه شوید و مدام سعی کنید بیشتر بفهمید. در ادامه David Cage اعلام می کند که بازی یک سبک خاص دارد و می توان از آن بعنوان یک بازی ترسناک بزرگسال یاد کرد. این سبک طرفدار خاص خود را می طلبد و هرکس نمی تواند با بازی کنار بیاید، همانطور که هر کسی نمی تواند با بازی Fahrenheit کنار بیاید.
یکی از نقاط عطف بازی Heavy Rain، داستان بازیست که به نوعی به گیم پلی وابسته است و بهتر است بگوییم که گیم پلی داستان را تعیین می کند. پس از بازی Fahrenheit که در آن می توانستید تصمیمات مختلفی را بگیرید، این بار در این بازی هم می توانید این تصمیمات را به نحوی دیگر بگیرید. عامل معروفیت بازی هم در همین جاست که شما حتی با گرفتن تصمیمات غلط و حتی کشته شدن شخصیت اول، بازهم به بازی ادامه می دهید! بهتر است این گونه بگوییم که در بازی چیزی با عنوان Game Over وجود ندارد و شما حتی در صورت کشته شدن شخصیتتان، با شخصیتی دیگر به بازی ادامه خواهید داد. در این مورد، David Cage بیان می کند که شما یک داستان نگاه نمی کنید. شما داستان را می سازید و در بازی کارگردان، نویسنده و بازیگر شما هستید. ما می خواستیم یک بازی بوجود بیاوریم که در آن، داستان بار بالایی داشته باشد بطوریکه بازیبار به آن اهمیت بدهد و ادامه ی داستان برایش جذاب باشد. در این بازی شخصیت ها فقط چند مدل ساخته شده نیستند، بلکه واقعی اند و نوعی تلقین روحی را در شما بوجود می آورند. بازی Heavy Rain در مورد حل کردن یک معما و این که باید بعد از یک کار چه کار دیگری انجام بدهید نیست، بلکه بیشتر در مورد باز کردن گره ی یک سفر دور و دراز و یک ماجراجویی است تا این که در هر مقطع، یک مانع بازیباز را سرگرم کند.
در مورد گیم پلی فقط می توان به استناد چندین تریلر منتشر شده اظهار نظر کرد و این که Heavy Rain یک اثر سینمایی و بیش از آن است. در یکی از تریلر ها، یک دختر با یک کت قهوه ای و موهای کوتاه سوار بر یک موتور است و به داخل کوچه ای می رود و جلوی خانه ای می ایستد. آقای Cage نام این دختر را Madison اعلام کرد که او بدنبال ناپدید شدن یک سری افراد به خانه ای می رسد. از داخل پنجره کمی به داخل خانه که ظاهرا یک خانه ی قدیمی و البته پر از کله گوزن و آهو است نگاه می کند و پس از چند لحظه از پنجره داخل می شود و پس از ورود، پنجره محکم بسته می شود و یک شوک به شخصیت وارد می شود که او را می ترساند. سپس شخصیت شروع به حرکت می کند که با توجه به پیش بینی ها، می توان صورت و کله ی شخصیت را با یکی از آنالوگ ها و بدن و حرکتش را با D-Pad حرکت داد. در ادامه پس از چند لحظه یک مرد چاق با قیافه ای خشن به طور کاملا ناگهانی با یک چاقو به Madison حمله ور می شود. در اینجا برای این که شخصیت اول زنده بماند، پشت سر هم شکل دکمه ها (مثلآ مثلث) روی صفحه نشان داده می شود که باید زده شوند و با اشتباه در هر کدام از آن ها، عواقب خاص خود را بدنبال دارد. البته آقای Cage تضمین کرده که هیچ صحنه ی تکراری در بازی نشان داده نمی شود اما این حرف او بیشتر به یک ادعای تقریبا پوچ شبیه است تا یک مسئله گیم پلی در بازی. در مورد دکمه های دیگر هم می توان به پشت دسته ها (تریگر) برای راه رفتن و دکمه ی عمل کردن (Action) اشاره کرد. در مورد هرکار، چند گزینه وجود دارد و در دمویی که Madison می خواست در را باز بکند، چند گزینه وجود داشت که با Sixaxis دسته کنترل می شد. در کل بازی Heavy Rain از گیم پلی پیچیده ای بهره نمی برد و فقط گیم پلی بر داستان تاثیر زیادی دارد.
به مسئله ی گرافیک که می رسیم واقعا یک عنوان فراتر از حد انتظار را می بینیم که در زمینه ی گرافیک فوق العاده است. بازی Heavy Rain از موتور PhysX RSX استفاده می کند که توسط شرکت nVidia تولید شده است و مخصوص بازیهای PS3 است. با بهره گیری از این موتور قدرتمند و شبیه سازی دقیق تمام چهره ها از روی مدل های واقعی و طراحی بی نظیر محیط، این بازی یکی از قدرتمندترین بازیها در زمینه ی گرافیک خواهد بود. به گفته ی سازندگان، تمام چهره و بدن شخصیت ها بصورت کاملآ دقیق و با استفاده از تکنولوژی Motion Capture شبیه سازی شده است و بعلاوه ی آن، برای صورت شخصیت ها از چند تکنولوژی رندر، Depth of Field و Advance Shaders استفاده شده است. همچنین برای طبیعی به نظر آمدن چشم، لب، گوش، بینی، انگشتان و موها، از تکنولوژی HDRR و Auto Exposure استفاده شده است. ضمنآ ذکر این مسئله قابل توجه است که تمام مدل سازی های Motion Capture بوسیله دوربین های Vicon Peak MX40 انجام شده است. David cage در مورد گرافیک بازی می گوید: ما سعی داشتیم یک بازی پویا بوجود بیاوریم و خوشحالم که تا به حال توانسته ایم چنین کاری را انجام بدهیم. در دمویی که در آن Madison به داخل خانه نگاه می کرد، خانه با سر گوزن و آهو تزیین شده بود و به نظر می آمد صاحب خانه یک تاکسی درمیست باشد. داخل خانه تمام وسایل کثیف بودند و مبل ها روغنی و سیاه بودند. به همین منوال برای وسایل آشپزخانه و بقیه. به نظر می رسد که بازی در مورد تکسچرها و بافت ها خیلی زیبا کار شده است ولی در بعضی موارد چند تکسچر بد هم در بازی مشاهده می شد. مثلآ تکسچر هایی که از دور دیده می شد و در آن باران بر روی چتر یک زن رهگذر می خورد یا بعضی تکسچر های روی موتور Madison را می توان از ضعف های تکسچرهای بازی به شمار آورد.
در مورد صداگذاری بازهم به استناد تریلر های منتشر شده، می توان یک عنوان قابل قبول را انتظار داشت. از جیغ ها و فریادها گرفته تا صدای شخصیت ها، وسایل نقلیه، آهنگ های پیش زمینه ی بازی، شکست سکوت خوب و ... همگی به خوبی کار شده اند. البته چیز خیلی زیادی از صداگذاری معلوم نیست و مشخص است که برای یک بازی در چنین سبکی، صداگذاری در جذاب بودن بازی تاثیر بسزایی خواهد داشت.
در مجموع سال 2009 برای شرکت Quantic Dreams و سونی سال خوبی خواهد بود و باید دید که این باران سنگین داستان، می تواند برای PS3 به یک چاره ساز تبدیل شود یا نه. البته با توجه به این تفاضیل، این بازی به یکی از بهترین های 2009 تبدیل خواهد شد.
کلمات کلیدی :
» نظر